سرِ کلاس اختصاصی مشاوره که میشینم انگار داره یه دنیا تجربه ای که دوستشون دارم از استاد های گرامی بهم منتقل میشه.بغلشون میکنم(تجربه ها رو) تا عمق وجودم حسشون میکنم،مثل آینه جلو چشمام ظاهر میشن،باور کنید از فیلم قشنگ تر میشه برام.همیشه حس میکنم وقتی استاد اسدی یا یوسفی نژاد که این ترم باهاش آشنا شدم،از تجربه هاشون صحبت میکنن بقیه بچه های کلاس یا خیلی تعجب میکنن یا اصلا براشون مهم نیست.اما من همه این تجربه هارو تو زندگیم دیدم یا حداقل فکر میکنم که دیدم،خیلی خوشحال میشم که ذهن مشاوره ای دارم چون قبلا این تجربه ها توجه منو جلب کرده یعنی قبل از اینکه وارد این رشته بشم به این نکات توجه کردم و خوشحالم که مسیر علمی درستی رو واسه آیندم انتخاب کردم.
نکته:امروز استاد کاربلدمون یه کتاب معرفی کرد که حتما بخونم و بخونیم،منم اینجا مینویسم اگه کسی دوست داشت بخونه.کتابِ زندگی عاقلانه از آلبرت الیس
