سه شنبه سوم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 2:20 توسط حسین | 

یه زمان واسه معنا پیدا کردن برای زندگی کارم شده بود خدمت به دیگران. این رو کرده بودم معنای‌ وجود داشتنم ولی میدونستم که بیخوده و بهش اهمیتی نمیدم.

بعد از معنا یابی های خیلی زیاد طی یک سال به پوچی‌ رسیدم و مبارزه با نفس زندگی خواه یا بهتر بگم جبر زندگی خواه...

این جبر در زیست انسانه که زندگی بخواد، ولی عقلش آزاد اندیشه و نامحدود. به پوچی‌میرسه و مرگ طلب میشه. جنگ بین نفس و عقل رو دارم در آرام ترین لحظاتم تماشا می کنم. خوبیش اینه من تماشا میکنم و اونا میجنگن! هر وقت به نتیجه رسیدن یه پیغام به من خاموش میدن من فقط تابع امرم...

برچسب ها :

جبر

،

زندگی

،

معنا

مشخصات
وبلاگ شخصی و روزانه نویسی
حسین ام و 26 سالمه.