
درحال حاضر زندگی من به یه لپتاپ و یه موس و البته دانشگاه خلاصه شده.غیر از آخرین مورد به بخش اول خیلی علاقه مندم برای همینم وقت خیلی زیادی رو براش کنار میزارم ولی میدونم درست نیست و به خیلی از هدف های دیگه توی یک روز نمیرسم. مثلا دوست دارم تو یه روز هم یه بخش از یه کتاب دوست داشتنی رو بخونم(مثل مادر و خواهرم) و هم یه فیلم زیبا ببینم،بعد بشینم این فیلمو اینجا تو وبسایتم نقد کنم و کتابی رو که خوندم تو همین جا معرفی کنم. ولی واقعا هماهنگ کردن این همه هدف تو یه روز واسم خیلی سخته درصورتی که واسه بعضیا خیلی هم راحته!! و همین افراد هستن که منو امیدوار میکنن واسه اینکه مثل اونا بشم و یه جورایی الگوی زندگی من هستن و من این الگو های زندگیم رو از اعضای خانوادم انتخاب کردم،که مامانم تو رأس قضیه قرار داره و بعد خواهرهام که بهترین دوستانم هستن و البته بهترین الگو های زندگیم و بعد تنها برادرم که مهارت های فراوانش الگوی مهارتی منه و در آخر پدرم که الگوی شغلی و شخصیتی من بوده،با اینکه تو سن دوسالگی از دستش دادم و چیزی ازش یادم نیست ولی از بازخورد اطرافیانم میتونم تصور کنم چه آدمی بوده،اون معلم بوده و منم به لطف بزرگ شدن تو یه خانواده ی فرهنگی آرزو داشتم که فرهنگی بشم تو آینده،که دارم بهش می رسم.امیدوارم روزی بتونم مثل همه ی الگو های زندگیم،زندگی کنم.