به شدت تو مدرسه و محیط کاریه تک جنسیتی، بچه میشم!
یه بچه حسود و البته خجالتی و کم حاشیه
بین انبوهی از مردانِ میان سالِ در نقش پدر که باید همکار باشن ولی برای من مثل شلیک گلوله میمونن وسط قلب کودکی که از بدو وجود بی پدری رو تجربه کرده.
اون کودک تو اون موقعیت میخواد به خاطر کمبود عاطفی گریه کنه و بپره بقل مامان و آبجیاش ولی هیچ کسی اونجا نیست که بخواد در آغوش بگیره! پس باید با این حقیقت تلخ رو به رو بشه که تنهاست و خودش باید خودشو در آغوش بگیره ولی نمیتونه چون هنوز کودک درونش نتونسته زخم کمبود عاطفی پدرانه رو ترمیم کنه. پس دچار خشم میشه و رد میده و میخواد فرار کنه و آماده اون شرایط نیست.
اون کودک فعلا آماده مواجه شدن با این حجم از برخورد با تروما نیست با اینکه تو جسم ۲۷ ساله ای زندگی میکنه که...
باید استراحت کنی حسین کوچولو به قول چت جی پی تی